کمی تا دو سالگی
سلام دخترکم ، شیرین زبونم ، معنی تموم زندگیم این روزا این قدر بلبل زبون شدی که نمیدونم کدوم را برات بنویسم . . . از حرف زدن گذشته . . . متلکا و تیکه هایی بارمون میکنی که همه اینجوری میشیم داری با پدرجون خربزه میخوری و از اونجا که تو عاشق میوه هستی تنها رقیب سخت پدرجون میشی پدرجون همین طور که غرف میوه خوردنه دو تا تکه دیگه باقی میمونه یه نگاهی به پدرجون میندازی و میگی : « پدرجون برای من نگشتی ؟؟؟!!!! (با حالت سوالی و تعجب) » رفتیم مهمونی و شما علاقه خاصی به نوشابه داری اونم از نوع مشکی (مثل مامانت ) همیشه یه لیوان آب میارم برات و آب نوشابه بهت میدم ( خواهشا نگ...